به بغض نترکیده غروب دریا...به روزهای خالی...به مادران حسرت...
به تنهایی عمیق من و غریب تو....
حالا...
امروز و امشب
آوایی از دور می آید
آوایی از دوردست ها
آوای لای لای مادرانی
پای زجه های فرزندانی در
گهواره
که در تقدیرشان
عشق حرفیست از سکوت
و جهان روایتیست از
رنج خوب بودنشان
در تونل وحشت زمان
ب سوی
افسانه ای از تولدی
دوباره
در جهانی دیگر
ب امید شکستن جاودانگی
سکوت...!
من و هزار توهای ذهنم...برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 74