از فراز گردنه ,خرد وخراب ومست
باد مي پيچد
يكسره دنيا خراب از اوست
وحواس من
آي ني زن ,كه تو را آواي ني برده است دور از ره,كجايي؟
خانه ام ابري است اما
ابر بارانش گرفته است
در خيال روزهاي روشنم كز دست رفتندم
من رو به آفتابم
مي برم در ساحت دريا نظاره
و همه دنيا خراب وخرد از باد است
و به ره ,ني زن كه دايم مي نوازد ني ,در اين دنياي ابر اندود
راه خود را دارد اندر پيش
من و هزار توهای ذهنم...
برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 76